درویشی به اشتباه فرشتگان به جهنم فرستاده می شود. پس از اندک زمانی داد شیطان در می آید
و رو به فرشتگان می گوید :
جاسوس می فرستید به جهنم؟!
از روزی که این آدم به جهنم آمده مدام در جهنم در گفتگو و بحث است و جهنمیان را هدایت میکند و ...
حال سخن درویشی که به جهنم رفته بود این چنین است:
با چنان عشقی زندگی کن که حتی بنا به تصادف اگر به جهنم افتادی شیطان تو را
به بهشت بازگرداند.!
هارپ چیست؟؟؟
به آسمان نگاه کنید , زلزله ها از آسمان می آیند
مدتی است که با یک تکنولوژی استثنایی به اسم "هارپ" آشنا شده ام و در پیامد این آشنایی تمام اینترنت را برای منابع ایرانی در مورد این موضوع گشتم,اما به نتیجه ی خاصی نرسیدم.اگر شما در گوگل "HAARP" را جستجو کنید به هزاران هزار وب سایت برخورد خواهید کرد که در مورد HAARP نوشته اند.اما همه ی آنها به انگلیسی هستند.نهایتاً ایرانی های عزیزی که با زبان انگلیسی آشنایی ندارند در مورد این مسئله ی حساس خبری نخواهند داشت و ندانستن به این معنی است که از طریق هارپ هر آسیب و بلایی که دلشان می خواهد سر مردم دنیا بیاورند, و در اخبارها و روزنامه ها به عنوان " پدیده های طبیعی" تقدیم مردم کنند و مطمئناً کسی که در مورد هارپ چیزی نمی داند خام این حرف ها خواهد شد.
ادامه دارد...
سلسله مباحث اخلاقی
آفات زبان
زبان نعمتی است که انسان از آن برای رساندن مقاصد خود به دیگران استفاده می کند.زبان پرده دار روح وسیع و باطن محدود انسان است و هیچ گونه محدودیتی در قلمرو آن نیست. نه در جانب خیر برای آن مرزی وجود دارد و نه در طرف شر.حتی در بالاترین مرحله ی کفر و ایمان از طریق گواهی دادن زبان صورت می پذیرد.امام باقر علیه السلام می فرماید :«ان هذا اللسان مفتاح کل خیر و شر»(1) زبان کلید هر خوبی و بدی است. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) می فرمایند: الایمان معرفة بالقلب و اقرار باللسان و عمل بالارکان (2) ایمان ,شناخت پیدا کردن با قلب و اقرار با زبان و عمل با جوارح است. زبان, مظهر شخصیت و به تعبیر امیر مومنان علی (علیه السلام) معیار سنجش انسان است.(3) بنابراین, کنترل زبان کاری مهم و لازم است.انسان باید نخست حق و باطل را بشناسد تا زبان را در راه حق به کار گیرد. در این کار مهم اولین گام, شناخت آفت ها و آسیب هایی است که گوهر ارزشمند زبان و سخن را به تباهی می کشد.در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم.
جاسوسی الکترونیک
پیدایش اولین سیستم شنود الکترونیکی دنیا با جنگ دوم جهانی آغاز شد.در یک نگاه عمیق تر،از زمان اختراع رادیو بنیاد ارتباطات گذاشته شد و امکان ارسال و دریافت پیام های فرا قاره ای فراهم گردید ولی به این طریق هر کسی می توانست این پیامها را گوش کند ،لذا بازار جاسوسی سیگنال را به دنبال خود داشت.
امروزه جاسوسی الکترونیک به یک ابزار عمده برای صاحبان قدرت و یک تهدید جدی برای جوامع مختلف به ویژه جوامع دست پائین تبدیل شده است.اگر چه بزرگترین شبکه ی شنود ارتباطی توسط آژانس امنیت ملی آمریکا «NSA »اداره می شود و شروع آن به قریب 60 سال قبل باز می گردد.در آن سال آمریکا با به دست گرفتن محوریت کار و با انعقاد قراردادی با عنوان UKUSA با کشورهای بریتانیا،کانادا، استرالیا و نیوزیلند مقدمات استراق سمع از پیامهای رادیوئی و ارتباطات مخابراتی سراسر جهان را به منظور مقابله با بلوک شرق آغاز نمود که بعداً کشورهای دیگر عضو ناتو نیز این قرارداد را امضاء نمودند و طی دهه ی اخیر با عنوان اِشلون (مخوف ترین و پیچیده ترین شبکه استراق سمع و شنود بین المللی از آن یاد می شود).لیکن شبکه های دیگر جهانی هم وجود دارد که به موازات آن فعالیت هایی را در راستای اهداف خود دارند که از آن جمله شبکه های مربوط به کشورهای روسیه ،چین و فرانسه را می توان نام برد.
اقدامات آمریکا در شنود ارتباطات به حدی بوده است که کشورهای اروپائی و حتی شهروندان آمریکا را نیز نگران نموده و به وحشت انداخته است.مردم آمریکا از این جهت نگران هستند که خطر عدم مراعات حریم خصوصی شهروندان را احساس می کنند و اگرچه فلسفه وجودی این شبکه ،کنترل مکالمات و پیامهای بین المللی است لیکن مردم ایالات متحده بر این باورند که مکالمات و پیامهای آنها نیز در معرض استراق سمع قرار دارد.دولت های اروپائی نیز امروزه به نحوه ی فزاینده ای نگران این نکته اند که سلطه ی آمریکا به صورت کنترل نشده در حال افزایش است و در برابرآنچه این کشور می خواهد در نقاط مختلف جهان انجام دهد،مانع چندانی باقی نمانده است.
آژانس امنیت ملی آمریکا در سال 1952 تأسیس شد ولی تا این اواخر حتی وجود خود را نیز انکار می کرد لیکن طی سالهای اخیر به دلیل فشارهای نمایندگان پارلمان ،اطلاعاتی در چهارچوب فعالیت های عام این نهاد در اختیار عامه مردم قرار گرفته است.مقر آن در فورت مید نزدیکی واشنگتن است و دارای دهها هزار کارمند می باشد.
نحوه ی عملکرد شبکه بدین گونه است که ایستگاههای ردگیری روزانه میلیونها پیام ارسال شده برای ایستگاههای قانونی زمینی و ماهواره ای را گرفته و به حافظه ی سوپر کامپیوترها می سپارند.به عقیده ی کارشناسان، این شبکه نظیر یک جاروبرقی عظیم همه ی آنچه در نقاط مخلتف جهان ارسال می شود را به درون خود می مکد،بر اساس برنامه ریزی قبلی و حسب نیازمندی های مشخص شده ،کلید واژه هایی برای ابر کامپیوترها تعریف شده است.اطلاعاتی که وارد می شود توسط اسکنرهای بسیار سریع الکترونیک مرور و یک سلسله واژه ها و عبارات کلیدی را ردیابی می کند.(اطلاعات خلاصه شده جهت مطالعه،بررسی و تجزیه و تحلیل در اختیار کارشناسان قرار گرفته و موارد قابل بهره برداری به مسئولان عالی کشور گزارش می شود).
ایستگاههای ردگیری علاوه بر استراق سمع عمومی انبوه تماس های تلفنی،پیامهای پست الکترونیک،پیامهای اینترنتی و ارتباطات فیبر نوری،قادر است به صورت خاص موارد شخصی نظیر شماره های شناخته شده از تلفن،تلکس یا آدرس اینترنتی افراد،مشاغل ،سازمانها و ادارات دولتی خاص را به عنوان هدف و کلید واژه در اختیار داشته و اطلاعات مربوط به آنرا جمع آوری نموده و حتی قادر است صدای برخی از اشخاص را عیناً به عنوان هدف ردگیری نماید.
توانایی های بعدی آمریکا در دریافت تصویر از ماهواره های تجسس و شناسائی خود،هم به صورت الکترواپتیکی و هم به صورت رادار نیز موجب تقویت کنترل آن کشور بر ارتباطات جهانی گردید.و اگرچه دولت آمریکا مدعی است آژانس تصویر برداری و نقشه برداری ملی آمریکا بر اجرای این اقدامات نظارت دارد و صرفاً جهت مدیریت بحران و حفظ ثبات جهانی بکار گرفته خواهد شد،لیکن امروزه در آمریکا دستگاههای بهره برداری کننده از ماهواره ها این حق را دارند که از این امکانات جهت برداشتن تصاویر متناسب با اولویت های آنها استفاده شود! اولویت هایی چون تحت نظر گرفتن آزمایشهای هسته ای و افزایش توانمندیهای نظامی و ...
لذا در صورتی که سیستم های اطلاعاتی آمریکا و یا شبکه ی شنود بین المللی یک علامت هشدار دهنده دریافت کنند،ماهواره های تجسسی و سایر فعالیت های اطلاعاتی را برای کنترل بحران بر روی نقطه بحرانی متمرکز می نمایند.فرانسه و آلمان نیز کار مشترکی را در این خصوص شروع نموده اند.دامنه جاسوسی سیستم شنود اشلون که آمریکا آنرا به کمک عناصری از اروپا از جمله انگلیسی ها اداره می کند،حتی پارلمان اروپا را هم از قلم نمی اندازد!!!
یکی از سیاستمداران اروپایی می گوید:«آمریکائیها حتی به اروپا هم اعتماد ندارند».
یک نماینده پارلمان اروپا می گوید: « شبکه اشلون حقیقتاً وجود دارد.آمریکا حقیقتاً یک سیستم استراق سمع مخفیانه بین المللی دارد که با همکاری کشورهای ثالث و بخصوص انگلیس فعال است».
برای استقرار یک سیستم جهانی ارتباطات دور برد،سه ایستگاه استراق سمع لازم است.یکی در اقیانوس اطلس،یکی در اقیانوس هند،و یکی هم در اقیانوس آرام.می دانیم در این سه منطقه جهان سیستم های استراق سمعی وجود دارد که در آنها یا آمریکائیها کار می کنند و یا کسانی که برای آمریکائیها کار می کنند.
اگرچه شبکه شنود و جاسوسی الکترونیک در ابتدای دوران جنگ سرد و برای مقابله با توان نظامی بلوک شرق توسعه پیدا کرد و محصول چندین دهه فعالیت شدید در دوران جنگ سرد است،ولی پس از فروپاشی بلوک شرق در برهه ی کنونی نیز با توجیهاتی مثل اهمیت پیدا کردن اطلاعات اقتصادی و ... از ادامه این کار دفاع می شود و کشورهای ذینفع به ویژه آمریکا از این ابزار جهت کسب اطلاعات و جاسوسی اقتصادی بهره بری می نمایند.
این ابزار به وسیله ای برای استفاده علیه مخالفان سیاسی و رقبای تجاری تبدیل شده است.نمایندگان پارلمان اروپا نگران هستند که از این سیستم برای جمع آوری اطلاعات اقتصادی به منظور بهره گیری غیر منصفانه از امکانات بازار در رقابت های بین المللی سوء استفاده به عمل آید.
خلاصه اینکه :
1- امروزه در دنیا این توانمندی وجود دارد که مکالمات و پیام های به صورت انبوه جمع آوری و استراق سمع شود.
2- اطلاعات جمع آوری شده بر اساس واژه کلیدی تعریف شده مورد جستجو قرار می گیرد و با این شیوه به مثابه پیدا کردن سوزنی درانبار کاه موارد لازم کشف و مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.
3- استکبار از این توانمندی خود جهت جاسوسی و جمع آوری اطلاعات نظامی،اقتصادی ،سیاسی،و ... بهره گیری می نماید.
* ما که باور داریم در برهه کنونی اصلی ترین مانع بر سر پیشبرد اهداف استکبار جهانی هستیم.
* ما که باور داریم بر اساس واقعیات موجود و چشم انداز 20 ساله به حول و قوه ی الهی در آستانه تبدیل شدن به قدرت اول علمی منطقه هستیم و هر روز خبر دستاوردی جدید این اوج گیری را نمایان تر می سازد.
* ما که معتقدیم همه ی این پیشرفت ها در پرتو وجود فرهنگ بسیجی و تفکر نستوه و خستگی ناپذیر بسیجی بودن در عرصه های مختلف صورت می پذیرد.
باید به این فکر کنیم و به گونه ای تلاش و حرکت کنیم که شبکه های جاسوسی دشمن قادر به کمترین بهره گیری از مکالمات ما نباشند.
تقدیم به تمام ملت غیور،آزاده ،سلحشور و جان برکف ایران از زن و مردش گرفته تا پیر و جوونش
همه تون رو دوست دارم
درد و بلاتون بخوره تو سر دشمناتون
البته با عذر خواهی از خوانندگان عزیز و دوست داشتنی خودم
الآن اون احمق های مزدوری که به عنوان جاسوس اینترنتی هستند و جیره خوارند،حرفامو باور میکنند.اما بهشون پیشنهاد میکنم، خدا که حالیتون نمیشه اما وجداناً تا آخرش رو بخونید.زود تصمیم نگیرید و بخواید زود قضاوت کنید و بعدش یه ملت رو بدبخت کنید!!!!!!!!!!!!!!
اینکه میگن ایران بمب اتمی داره درست میگن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اینکه میگن ایران بمب هسته ای داره درست میگن!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اینکه استکبار جهانی به ویژه آمریکا روی ایران اینقد حساس شده خب حق داره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آره.من به عنوان یه ایرانی میگم ایران بمب اتمی داره !!! اما نه از نوع اون بمب هایی که مثل بمب های آمریکا و اسرائیل جان و مال و ناموس مردم بیگناه رو بگیره !!!
نه از نوع اون بمب هایی که زندگی مردم رو نابود کنه !
نه از نوع بمب هایی که مثل بمب اتمی آمریکا در هیروشیما و ناکازاکی جان میلیون ها نفر رو بگیره!!!
نه از نوع بمب های اتمی و فسفری و میکروبی و بیولوژیکی و ... که بر روی مردم بیگناه فلسطین و یمن آزمایش بشه و جان این مردم بیگناه گرفته بشه!!
نه از نوع بمب هایی که جان مردم فلسطین،عراق،افغانستان،ویتنام،یمن،و هزاران آزاده و آزادمرد رو در سرتاسر جهان بگیره!!!
نه از نوع بمب هایی که برای از بین بردن سرخ پوستان و بومیان قاره آمریکا بکار گرفته شده!!!
آره .این بمب با تمام بمب های اتم در سرتاسر دنیا متفاوته !!! ما، یعنی ملت آزاده ایران، نیازی به بمب اتم از نوع نظامیش نداریم !!!
ایران 70 میلیون جمعیت داره. درسته؟؟؟؟
... و70 میلیون بمب اتم !!!!
ایران یه ایران هسته ایه... حالا کور بشند اونایی که نمی تونند ایران هسته ای رو ببینند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ما نیازی به بمب های اتمی و مخرب از نوع آمریکایی و اسرائیلی نداریم.چون با کسی دعوا نداریم.چون با کسی دشمن نیستیم.چون فکر تجاوز و غارت و چپاول رو مثل دولت آمریکا و اسرائیل نداریم!!! چون با همه دوستیم و با همه ی ملتها برادر.دست دوستیمون رو به سمت تمام ملتهای آزاده و آزادمرد دراز کردیم و دست برادری اونها رو محکم می فشاریم.
چون معنای آزادگی و حریت رو می فهمیم و درک میکنیم.
چون معنای اینکه به کسی ظلم نکنیم رو می فهمیم.
چون معنای مرام پهلوانی و مردانگی رو می فهمیم.
چون معنای آواره شدن رو می فهمیم.
چون معنای خون و تجاوز رو در حمله ی صدام وحشی و ملعون به حمایت و پشتیبانی آمریکا و اسرائیل خونخوار چشیدیم و میدونیم چقد این آوارگی سخته!
معنی گریه ی یه مادر که فرزند و همسرش رو از دست داده رو درک کردیم!
معنی بیوه شدن یه زن که سرپناه و پشتیبان و همسرش رو از دست داده رو دیدیم!!!
معنی خون و خونریزی رو دیدیم که چقد سخته!
معنی ترور و تجاوز به سرکردگی آمریکای جنایتکار و اسرائیل وحشی به دست مزدوران و جیره خوارانش رو دیدیم و لمس کردیم...!!!
آره درست شنیدید.ملت غیور ایران هر کدومشون یه بمب اتم هستند.هر کدومشون برای حفظ این آب و خاک و امنیت و ناموسشون از جون خودشون میگذرند تا امنیت برادر و خواهرای خودش رو حفظ کنه تا اونها در آرامش و آسایش باشند و راحت زندگی کنند.
نیروگاه هسته ای این مردم، قلب ملت ایرانه،قلبی که تمام آموزه های دینی خودش رو از قرآن و ائمه اطهار (ع) میگیره.
بسیج و بسیجی یعنی تمام ملت سرافراز ایران
دشمن شناسی:
هر چند امکانات و تجهیزات زیادی در اختیار باشد اما نیازمندی های خود را نشناسیم آن امکانات و تجهیزات هیچ کمکی به ما نخواهد کرد و در بهره گیری از آنها ناتوان خواهیم بود.به عبارتی چنانچه تسلیحات دنیا در اختیار باشد اما دشمن خود را نشناسیم هم ضربه پذیری بالایی خواهیم داشت و هم تسلیحات در اختیار نه تنها یاریمان نخواهد کرد،بلکه دشمن جانمان هم خواهد بود و مظمئنا جز شکست و انزوا هیچ سرنوشتی در انتظارمان نخواهد بود.
بنابراین قبل از تهیه و تجهیز به هر نوع امکانات و تجهیزات برای دفع موانع،آنچه که لازم و اولویت دارد شناسایی موانع و دشمن است.زیرا وقتی که موانع و دشمن را بشناسیم به تناسب شناخت به دست آمده ابزار لازم را فراهم می نماییم،نتیجه این که برای حفظ و صیانت خود،اولویت دشمن شناسی است.
سنتزو در این خصوص در کتاب هنر جنگ می نویسد:
هم دشمن را بشناس و هم خودت را،در این صورت صد بار هم که وارد نبرد شوی هرگز به مخاطره نخواهی افتاد.اگر تو نسبت به دشمن جهل داشته باشی اما خودت را بشناسی،بخت تو در پیروزی و شکست یکسان است.اگر تو هم نسبت به خودت و هم نسبت به دشمن جهل داشته باشی ،بدون شک در هر نبردی خود را در مخاطره خواهی یافت.
دشمن شناسی در همه ی عرصه ها از مسائل اساسی و مهم است که به انسان بصیرت می دهد تا در سیر وصول به هدف دوست را دشمن و دشمن را دوست نگیرد.بدین جهت در تعالیم دینی همواره آدمی به این مهم ترغیب شده تا دشمنان خود را بشناسد.مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان گیلان در تاریخ 16/2/80 می فرمایند: « بصیرت بسیجی این است که بداند امروز با تکیه به چه ایمانی و در مقابل چه کسی ایستاده است؟» معظم له در جای دیگر به صورت عام برای جوانان و خاص برای بسیجیان تأکید می فرمایند:«جوانان در شناسایی دشمن و ترفندهای او بصیرت داشته باشند.ببینند که دشمن چگونه می خواهد در سطح جهان جمهوری اسلامی ایران را بد و به شکل غلط معرفی بکند و البته موفق هم نمی شود».
دشمن سعی می کند از پوشش های مناسب در جهت استتار هویت اصلی خود بهره گیری نماید و گذر زمان نیز باعث پیچیده تر شدن این وضعیت خواهد شدو کار ما را در شناسایی دشمن مشکل تر می سازد،وظیفه ما برای مقابله با این وضعیت ،ضرورت دشمن شناسی را دوچندان می کند که دیدگانی نافذ و دقیق و در عین حال با حوصله و با تدبیر را می طلبد.بنابراین با این کمینگاه می توان دشمن را رصد کرده و با بهره گیری از شیوه های مناسب و امکانات لازم به مقابله با آن پرداخت.نیروهای بسیج که در تمام صحنه های دفاع مقدس،سازندگی و فرهنگ به عنوان ستون های مستحکم انقلاب نقش اصلی خود را ایفا نموده و می نمایند،امروز به عنوان یک هدف اصلی برای دشمنان داخلی و خارجی نظام اسلامی مطرح می باشند.لذا دشمن با هر روش و در هر زمانی به دنبال تضعیف و ایجاد شبهه در نیروهای وفادار به نظام و انقلاب می باشد. اگر تهدیدات دشمن را از نظر اولویت مورد بررسی قرار دهیم قطعا ایجاد انحراف در بسیج از جمله اهداف اصلی و مهم او می باشد.
رهبر معظم انقلاب در تاریخ 7/9/69 در جمع بسیجیان می فرمایند:«باید هوشیار باشید،دشمن برای ضربه زدن به انقلاب و اسلام از یک راه نمی آید،از راه های مختلف می آید.باید چشمتان را باز کنید،متوجه باشید و دشمن را بشناسید...هر چیزی که دیدید دشمن روی آن حساسیت نشان می دهد،شما هم روی آن حساس بشوید و بفهمید که دشمن از این جا می خواهد رخنه کند.»دشمن به دنبال آسیب رساندن به بسیج از جبهه های مختلف فرهنگی است و از سوی دیگر می خواهد ذهنیت و افکار عمومی نسبت به فرهنگ بسیجی را دچار تردید سازد.
آیت الله خامنه ای در تاریخ 30/8/80 فرمودند:«دشمنان انواع و اقسامی دارند.دشمن خارجی و دشمن داخلی ،گاهی در درون دشمن هم هست.دشمن داخلی آن چهره نفاق آلود را هم باید شناخت.سوای از شناخت انواع دشمن،ضروری است که اقسام نیرنگ و خدعه های دشمنان را نیز بشناسیم.»
هدف اصلی دشمن:
هدف اصلی آمریکا،استحاله ی اسلام است و این موضوع به طور جدی در دستور کار آن قدرت قرار گرفته است در واقع آنها بعد از حادثه 11 سپتامبر اهداف اصلی خود را در قالب مواضع سیاسی،رسانه ای و استراتژی پردازی های مختلف اعلام کرده اند.جایگزینی اسلام آمریکایی به جای اسلام ناب محمدی(ص)در کل جهان اسلام،هدف اصلی است و جنگ صلیبی،تضعیف حاکمیت اصول اسلامی و قرآن،انتشار تفاسیر تحریف شده از قرآن ،مترادف کردن حکومت دینی با حکومت کلیسا در قرون وسطی و ارائه مدلی که در آن نظام سرمایه داری رهبریت کل جهان را در دست دارد،در این راستا صورت می گیرد.
نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک موضوع اصلی برای آمریکا:
معیار اصلی ارزیابی موفقیت آمریکا در پیشبرد استراتژی دموکراسی سازی ایران است.آمریکا آشکارا ابراز داشته که در صورت پیشبرد طرح در مورد ایران،در دیگر نقاط جهان اسلام نیز موفق خواهد بود.لذا بعد از افغانستان،عراق،جمهوری اسلامی ایران را هدف سوم خود قرار داده است که روش برخورد با آن نیز با دو کشور فوق متفاوت خواهد بود.
در کل سه دیدگاه در قبال ایران و مسائل مربوط به آن در آمریکا وجود دارد:
1* گروهی که معتقدند ایران یک میوه رسیده است که باید با یک ضربه آن را از درخت انداخت.
2* گروهی که معتقدند باید با سرمایه گذاری بر روی اصلاح طلبان،نظام را از درون دچار استحاله کرد.
3* کسانی که معتقدند باید با ایران کار کرد و آن را به عنوان یک حکومت مستقل پذیرفت و سپس آن را در ترتیبات مورد نظر آمریکا وارد ساخت.این عده معتقدند ایران به حدی از انسجام درونی رسیده است که نمی توان آن را دچار فروپاشی نمود.
در این شرایط هر چه نظام اسلامی انسجام بیشتری داشته باشد و آن را به رخ بکشد،خط سوم در آمریکا بیشتر تقویت می شود.در حال حاضر در اروپا تفکر سوم درباره ی ایران پذیرفته است ولی تحت تأثیر و نفوذ لابی های یهودی و آمریکایی اکنون تفکر غالب دشمنان نظام خط مشی استحاله نظام اسلامی است.
محرم ماه الفت با جنون است
چراغ کوچه هایش بوی خون است
محرم حرمت خون است و خنجر
تلاطم می کند حنجربه حنجر
دل من فدای دو دست اباالفضل
به قربان چشمان مست اباالفضل
ربود از همه ساقیان گوی سبقت
به چوگان دل ناز شست اباالفضل
غم ِ زهرا مرا سوز درون داد
دم ِ حیدر به من شور جنون داد
حسین آمد به زخم دل نمک ریخت
مرا با شور عاشورا در آمیخت
مرا سودای زینب در به در کرد
نصیبم جرعه ای خون جگر کرد
ز فرط تشنگی بی تاب گشتم
عطش دیدم ز خجلت آب گشتم
چه ها گویم ز مَشک تیرخورده
ز دست ساقی شمشیر خورده
به خاک افتاد مشک از دست ساقی
دو عالم پر شد از بوی اقاقی
مشامم پر شد از داغ شهیدان
که می گردم بیابان در بیابان
دکتر حسابی به فرزند خویش همواره میگفت :
نمازت اگر برای خدا نیست ( توجهی در آن نیست ) مخوانش
اگر قدمی به پیش دارید
اگر این قدم از برای خود نمایی شماست
اگر از این امر درک درستی ندارید
اگر اندیشهء تان هیچ دلیل درستی را به شما عیان نمیسازد
باور کنید
چه روسری از سر برگیرید
چه روسری به سر کنید
چه چادر به سر گیرید
چه چادر از سر برگیرید
هیچ تفاوتی نخواهد داشت
باید همان بود
که از خودنمایی ها
از اندیشه های کژتاب خویش
دور ماند
کافی است ، کمی خودمان باشیم
،
انسان عریان افریده شد
به سیبی رانده شد
و جامه به تن کرد
،
این اندیشه که من چادر به سر میبرم تا مردان به گناه آلوده نشوند
بسیار از منطق به دور است
زیرا خواهر من ؛ تو خود را کوچک دانستی
تو خود را عامل گناه دانستی و خویشتن را بی ارزش
تو خود را هم ردیف گناهان کرده ای
و میشود از این اندیشه به آنجا رسید
که عرب ها زنان خود را در پی بی ارزشی ، به گور میبردند
و یا جامعه ای ، زنان را زادهء شیطان میدانستند
،
این اندیشه که من حجاب بر میگیرم ، زیرا مرد زیبا بین است
و من زیبا و باید از زیبایی ها لذت برد
در تحجر خود میماند
زیرا گرامی ؛ تو خود را وسیله قرار میدهی
وسیله ای از برای لذت کسی
نگاهی و چشمی و دلی ...
تو یک انسانی
انسانی کمال جو
چگونه یک وسیله کمال را میجوید
خود را کوچک کردی
کوچکتر از یک گل در گلدانی که امروز به دید بسیاری خوشایند است
و فردا
در پی پژمرده گی
هیچ نگاهی را از برای خویش نمیبرد
،
هر دوی این اندیشه ها ؛ از برای مردان تلاش میکنند
کمی هم به زنانگی خویش بها دهید
این داستانک زیبا رو در ادامه حتما بخونید
دکتر ” هاچسون ” داخل مطب بود و آماده رفتن به خانه می شد که در مطب باز شد و دخترک خردسالی که از قشنگی و معصومیت شبیه فرشته ها بود داخل شد و از او خواست برای مداوای مادرش به خانه آنها برود.
دکتر نیز با مهربانی گفت : “ ولی دختر خوب ،من به خونه بیمار نمی رم ، اگه مادرت می تونه ، او رو بیار اینجا . “
دخترک به سختی گریست و نالید : ” ولی آقای دکتر اگه شما نیاین ، مادر من می میره … به خدا دوام نمیاره … “
دکتر باز هم گفت نه ، اما دختر ، آنقدر اشک ریخت تا دل دکتر “هاچسون” برایش سوخت و همراه دخترک به خانه شان رفت و به محض اولین معاینه حق را به دخترک داد . مادرش در حال مرگ بود !!!
با این حال دکتر مشغول پایین آوردن تب بیمار شد و در حالی که دخترک گوشه اتقا خوابش برده بود ، “هاچسون” با تلاش زیاد موفق شد زن را از نیمه راه مرگ برگرداند.
ساعت حدود پنج صبح بود که بالاخره زن بیچاره چشم باز کرد و ز دکتر تشکر کرد ، اما “هاچسون” که از کارش راضی بود با لبخند گفت : ” شما باید از دختر کوچولوتون ممنون باشین که منو وادار به آمدن کرد.”
زن بیمار با تعجب گفت : ” شوخیتون گرفته دکتر ؟ من فقط یک دختر داشتم که هفت سال قبل به دلیل سینه پهلو مرد و بعد از او هم دیگر بچه ای به دنیا نباوردم …. اتفاقا عکس “نانسی” را گذاشتم بالای تاقچه …. می بینین ؟ “
دکتر ” هاچسون ” ابتدا گوشه اتاق – که حالا دیگر دخترک آنجا نبود – نگاه کرد و سپس به عکس روی تاقچه .
پاهای دکتر سست شد ، چرا که ” نانسی ” داخل عکس ، همان دخترکی بود که دیشب دکتر را به این خانه آورد
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند.
لباس پوشید و راهی خانه خدا شد.در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد،
خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و
در همان نقطه مجدداً زمین خورد!
او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. یک بار دیگر لباسهایش
را عوض کرد و راهی خانه خدا شد.
در راه به مسجد، با مردی که چراغ در دست داشت برخورد کرد و نامش را پرسید.
مرد پاسخ داد: (( من دیدم شما در راه به مسجد دو بار به زمین افتادید.))،
از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.
مرد اول از او بطور فراوان تشکر می کند و هر دو راهشان را به طرف مسجد
ادامه می دهند. همین که به مسجد رسیدند، مرد اول از مرد چراغ بدست
در خواست می کند تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند.
مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری می کند.
مرد اول درخواستش را دوبار دیگر تکرار می کند و مجدداً همان جواب را می شنود.
مرد اول سوال می کند که چرا او نمی خواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.
مرد دوم پاسخ داد: ((من شیطان هستم.)) مرد اول با شنیدن این جواب جا خورد.
شیطان در ادامه توضیح می دهد:
((من شما را در راه به مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردن شما شدم.))
وقتی شما به خانه رفتید، خودتان را تمیز کردید و به راهمان به مسجد برگشتید،
خدا همه گناهان شما را بخشید. من برای بار دوم باعث زمین خوردن شما شدم
و حتی آن هم شما را تشویق به ماندن در خانه نکرد، بلکه بیشتر به راه مسجد برگشتید.
به خاطر آن، خدا همه گناهان افراد خانواده ات را بخشید. من ترسیدم که اگر یک بار دیگر
باعث زمین خوردن شما بشوم، آنگاه خدا گناهان افراد دهکده تان را خواهد بخشید.
بنا براین، من سالم رسیدن شما را به خانه خدا (مسجد) مطمئن ساختم.
نتیجه داستان:
کار خیری را که قصد دارید انجام دهید به تعویق نیاندازید. زیرا هرگز نمی دانید
چقدر اجر و پاداش ممکن است ازمواجه با سختی های در حین تلاش به انجام کار خیر
دریافت کنید. پارسائی شما می تواند خانواده و قوم تان را بطور کلی نجات بخشد.
این کار را انجام دهید و پیروزی خدا را ببینید.